با احترام عسل هستم سلام سال پیش وقتی که پیش مادر کلانم در قشلاق رفتم، از دیدنم خیلی خوشحال شد .
بعدا خواست برم چیزی بگویه
گفت بیا نواسه گک گلم در اینجه بشین، اول خیلی با مهربانی چای سبز که هیل داشت ره در گیلاس انداخت و بعدا در کنارش از چهار مغز هم گذاشت، برم گفت بخور دخترم بعد از ای که چای نوشیدنم تمام شد خو خیلی کنجکاو بودم گفتم بی بی جان قبل از ای که چای بیاری میخاستی برم یک چیز بگی او چی بود
بی بی جانم با بسیار پیشانی باز و لب خندان برم گفت، یک روزی کسایی پیدا میشن که وقت شان ره در خواندن کمنت تو ضایع میکنند...............
2025-07-28 12:14:38
1
Omar :
جان پناه خان ♥️🙌🏽
2025-07-28 09:52:57
1
Shir.__.jxxn :
امی خاندن از ویدیوی ماا زدی ده انستاگرام خو خیر لذت ببر عیزم 😂😂